پیشنهاد کتاب قبل از خواب

پیشنهاد کتاب قبل خواب

پیشنهاد کتاب قبل از خواب برای کودکان

شب، مرحله‌ای است که برای کودکان، همچون بزرگان، اهمیت فراوانی دارد. خوابیدن برای کودکان به‌عنوان یک فرآیند اساسی برای رشد و توسعه‌ی سلامتی ذهنی و جسمی آن‌ها حائز اهمیت است.

اما ممکن است برخی از کودکان با مشکلاتی همچون اضطراب یا ناتوانی در ایجاد یک فضای آرام و مناسب برای خواب مواجه شوند. در این مسیر، کتاب‌ ها به‌عنوان یک ابزار مؤثر و مفید برای ایجاد فضای آرام قبل از خواب مطرح می‌ شوند.

کتاب‌ هایی که قبل از خواب برای کودکان مطالعه می‌ شوند، می‌ توانند به آن‌ها کمک کنند تا از رویاها و دنیای خیالی خود لذت ببرند و در کنار آن، با آرامش به خواب خود ادامه دهند تا خواب شاد و آرامی را تجربه کنند.

در این مقاله، به بررسی و پیشنهاد کتاب‌هایی که قبل از خواب برای کودکان مناسب هستند، خواهیم پرداخت.

 

معرفی کتاب قصه مخصوص کودکان

کتاب بگذارید بخوابم گوسفندها!

 

خلاصه کتاب:

آموس کوچولو چشم‌هایش را بسته بود و گوسفندهای توی ذهنش را یکی‌ یکی می‌ شمرد تا خوابش ببرد. اما خواب کجا بود؟ چون یک‌ دفعه صدای تالاپی آمد و بعدش هم یکی دیگر!

بله، از توی ذهن آموس دوتا گوسفند چاق و تپلی پریده بودند توی اتاق‌ خواب او و شیطنت می‌کردند! تعجب کردید و چشم‌های‌تان گرد شد؟ خب، حق دارید! اما گوسفندها حسابی شاکی بودند و دل‌شان می‌خواست به جای اول‌شان برگردند.

برای همین از آموس خواستند برای‌شان نرده‌ای درست کند تا از روی آن بپرند؛ چون فقط این‌طوی می‌شود گوسفندها را شمرد! آموس هم پیش از آنکه سروکله‌ی باقی گوسفندها پیدا شود، زودی دست به کار شد!

بگذارید بخوابم گوسفندها

کتاب وقت خوابه، بابا

 

خلاصه کتاب:

در کتاب «وقت خوابه بابا» داستانی است بامزه درباره زمان خواب کودکان.

در این داستان جای کودک و والد عوض شده است. این بار این کودک است که اعلام می‌کند وقت خواب است و پدرش را که خوابش نمی‌ آید و دوست ندارد بخوابد از پشت کامپیوتر بلند می‌کند و برای خواب آماده می‌ کند.

برای این که پدر را به حمام کردن تشویق کند کلی شامپو در وانش می‌ ریزد، به او کمک می‌کند روی مسواکش خمیردندان بگذارد، هنگام پوشاندن لباس‌ خوابش برایش جوک تعریف می‌کند، برایش داستان می‌خواند…

کتاب وقت خوابه، بابا

کتاب این خرس نمی تواند بچه نگه دارد

 

خلاصه کتاب:

«این خرس نمی تواند بچه نگه دارد» کتاب تصویری است در مورد خانواده آقا و خانم بارو خرگوشه که هفت بچه شیطون داشتند. یک روز که به مهمانی دعوت شدند ناچارا برای بچه‌ها پرستار گرفتند…

خرسی، پرستار بچه‌ها آن روز را تا شب با بچه‌ها گذراند و اول برایشان قصه گفت اما بچه‌ها از داستان ترسیدند و گفتند: این خرس نمی‌تواند بچه نگه دارد. خرس تصمیم گرفت برایشان آشپزی کند اما این بار هم اتفاقی پیش آمد و بچه خرگوش‌ها گفتند: این خرس نمی‌تواند بچه نگه دارد. اما خرس ناامید نشد و تصمیم گرفت یک کار دیگری کند تا بچه خرگوش‌ها سرگرم شوند پس شروع کرد به ساختن یک…

به نظر شما خرس برای اینکه بتواند با بچه خرگوش‌ها ارتباط برقرار کند چه راهکاری در پیش گرفت؟

آیا خرس موفق شد تا آخر شب از بچه‌ها به خوبی نگه‌ داری کند؟

 

کتاب این خرس نمی تواند بچه نگه دارد

 

کتاب بگیر بخواب جسی

 

خلاصه کتاب:

جسی کوچولو دیگر باید شب‌ها کنار خواهر بزرگترش بخوابد. خواهر جسی از این موضوع خوشحال نیست چون جسی کوچولو مدام گریه می‌ کند.

همه تلاش می‌کنند او را آرام کنند: مادر پوشکش را عوض می‌کند و برایش آواز می‌خواند، پدر هم جعبه موسیقی‌اش را کوک می‌کند و او را با ماشین در خیابان‌ها می‌گرداند تا بخوابد.

اما هیچ یک فایده‌ای ندارد. خواهر جسی نمی‌ داند چه کار کند تا اینکه می‌فهمد جسی چه چیزی نیاز دارد. خواهر جسی از میله‌های تخت بالا می‌ رود و کنارش دراز می‌کشد. جسی خود را به او می‌ چسباند و می‌ خوابد.

کتاب بگیر بخواب جسی

 

کتاب برگرد به تخت خوابت، اد

 

خلاصه کتاب:

کتاب «برگرد به تختخوابت اد!» داستان موش کوچولی است به نام اِد که از خوابیدن در اتاق و رختخواب خودش می‌ ترسد.

او هر شب با بهانه‌‌هایی مانند «توی رختخوابم هیولاست» یا «اتاقم تاریک است» به اتاق پدر و مادرش می‌ رود و نتیجه آن است که نه خودش می‌ تواند بخوابد و نه پدر و مادرش.

سرانجام پدر و مادر با تهیه کردن یک چراغ خواب و عروسک‌ هایش مشکل تاریکی و تنهایی اِد را حل می‌ کنند و همه می‌ توانند شب‌ها بخوابند.

 

کتاب برگرد به تختخوابت اد

 

کتاب دایناسورها چطور شب بخیر می گویند؟

 

خلاصه کتاب:

«دایناسورها چطور شب ‌بخیر می‌ گویند» با یک سوال شروع می‌ شود. می‌ دانی وقتی بابا می‌ آید و چراغ را خاموش می‌ کند، بچه دایناسور چطور شب‌ بخیر می‌ گوید؟ حالت‌ های مختلف با دایناسورهای مختلف تصویر می‌ شود.

مثلا وقتی استگوسورس دم به زمین می‌کوبد و لب ور می‌ چیند. یا پترانودون که عصبانی می‌ شود و خرسکش را پرت می‌ کند. اما وقتی مامان می‌ آید و چراغ را خاموش می‌کند دایناسور چطور شب‌ بخیر می‌گوید؟

آپاتوسوروس گردنش را این‌ طرف و آن‌ طرف تکان می‌ دهد یا آنگیلوسوروس که تندی پا می‌ شود و می‌خواهد کولی بگیرد.

یا شاید هم اصلا هیچ‌کدام از این‌ها نباشد. شاید یک‌ جورِ مهربان شب‌ بخیر بگویند.

 

کتاب دایناسورها چطور سب بخیر می گویند

 

کتاب اگه گفتی چقدر دوستت دارم

 

خلاصه کتاب:

در کتاب «اگر گفتی چقدر دوستت دارم؟» خرگوش بلوطی کوچک و خرگوش بلوطی بزرگ درباره‌ی اینکه چقدر همدیگر را دوست دارند، حرف می‌ زنند. شاید خرگوش بلوطی بزرگ و کوچک مادر و فرزند باشند، شاید هم پدر و فرزند. به هر حال هر کدام از آنها می‌ خواهد بگوید آن یکی را خیلی خیلی دوست دارد.

خرگوش بلوطی کوچک پرسید: «اگر گفتی چقدر دوستت دارم؟» خرگوش بلوطی بزرگ گفت: «وای چه سئوال سختی!» خرگوش بلوطی کوچولو تا جایی که می‌ توانست دست‌ هایش را باز کرد و گفت: «این‌قدر»

خرگوش بلوطی بزرگ‌ دست‌هایش درازتر بود. او گفت: «اما من تو را این‌ قدر دوست دارم.» خرگوش بلوطی کوچولو با خود گفت: «اوومم.. چه‌ قدر زیاد!» خرگوش بلوطی کوچولو با صدای بلند گفت: «من تو را از این سر راه تا رودخانه دوست دارم.» خرگوش بلوطی بزرگ گفت: «من تو را تا آن ور رودخانه و تا روی تپه‌ ها دوست دارم.»

 

کتاب اگه گفتی چقدر دوستت دارم.

 

کتاب حالا دیگه شب بخیر

 

خلاصه کتاب:

در کتاب «حالا دیگر شب بخیر!» خرس حسابی خسته است و می‌ رود توی رختخوابش تا بخوابد. اما همسایه‌ اش اردک برعکس حسابی سر حال است و اصلاً خوابش نمی‌ آید.

برای همین با کلی پیشنهاد پیش خرس می‌ رود. اما خرس با هیچ کدام موافق نیست چون خیلی خوابش می‌آید و می‌ خواهد بخوابد. خرس او را از خانه‌اش بیرون می‌کند. اما اردک دست‌بردار نیست و با بهانه‌های مختلف مزاحم خرس می‌شود و خرس هم هر بار او را از خانه بیرون می‌ کند.

سرانجام اردک تصمیم می‌گیرد با کتاب خواندن خود را سرگرم کند و به زودی به خواب می‌ رود. اما حالا خواب از سر خرس پریده است و حسابی سرحال است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *