روش تربیت کودک بر اساس نظرات دکتر هایم جینات (قسمت اول)

خلاصه ای از کتاب (کودک خانواده انسان) – قسمت اول

اگر هر کاری می کردم درست بود، پس دلیل اینکه هنوز این همه مشکل وجود داشت چیست؟

شک نداشتم که اگر از بچه ها تعریف می کردم یعنی به آنها می فهماندم که چه قدر برای تلاش هایشان ارزش قائلم و اعتماد به نفس آنها را بالا می بردم.

پس به چه دلیل دختر کوچکم این همه بدون اعتماد به نفس بود؟

اطمینان داشتم که اگر با بچه ها با دلیل و منطق صحبت می کردم و همه چیز را به آرامی به آنها توضیح می دادم واکنش آنها هم معقول می بود.

پس چرا هر بار که چیزی را به پسرم توضیح می دادم او شروع به جر و بحث می کرد؟

و من اعتقاد داشتم که اگر بچه ها کارهای خودشان را انجام دهند یاد میگیرد که به خود متکی باشند.

ولی چرا پسر کوچکم مدام به من آویزان می شد؟

همه ی این ها اعصابم را خرد می کرد.

 

رفتار با کودکان

من قصد داشتم مادر نمونه ی قرن بشوم مصمم بودم که هرگز اشتباهات پدر و مادرم را در مورد بچه های خودم تکرار نکنم.

من تصور می کردم چیزهای زیادی از قبیل محبت، صبر، شور زندگی را می توانم به فرزندانم هدیه بدهم.

بله همین من، صبح وقتی وارد اتاق بچه ها شدم با دیدن کمی رنگ در کف اتفاق فریاد کشیدم بدتر از همه چیزهایی بود که به زبان می آوردم، حال آدم به هم می خورد.

< کثافت ها، یک دقیقه هم نمی توانم به شما اعتماد کنم>  اینها حرف هایی بود که از بچگی از پدر و مادر خودم شنیده بودم.

پس آن همه صبر و حوصله کجا رفته بود؟ چه طور از این همه رویاهای خود دور شده بودم؟

تا اینکه مدرسه یک روانشناس کودک دعوت کرد. خیلی خسته بودم ولی میدانستم که باید در آن جلسه شرکت کنم. آیا میتوانستم دوستم (هلن) را راضی کنم؟

چون هلن به متخصص ها بی اعتماد بود، او اعتقاد داشت باید به عقل رجوع کرد. او نگران بچه ها و اهداف بلند مدت آنها نبود.

او مجسمه ساز است، گاهی به آسان گیری و اعتماد به نفسش حسادت می کردم.

او لجاجت می کرد، می گفت: حتی فروید هم بیاید و سخنرانی کند باز نمی آید.

بالاخره راضی شد که بیاید به سخنرانی، ساعت 8 به  منزل هلن رفتم که با هم به سخنرانی برویم.

شرکت در سخنرانی دکتر هایم جینات

 

زمانی که عصبانی هستیم می توانیم کلماتی را به کار بریم که به افراد مورد علاقه ما صدمه نزند.

دکتر هایم جینات در مورد خشم بدون توهین صحبت کرد گفت لزومی ندارد که والدین همیشه با صبر و حوصله باشند، گاهی والدین عصبانیت خود را ابراز کنند تا جایی که به کودک توهین نشود.

بچه ها به اندازه کافی قاضی و دادستان و شاکی دارند پدر و مادر ها می توانند وکیل مدافع کودک باشند و از محکوم به شکست، از طعنه زدن، هشدار های مکرر پرهیز کننند.

عصبانیت شدید آن روز صبح در مورد ریختن رنگ را به یاد آوردم و گفتم هلن فکر می کنم اگر فقط می گفتم کمی رنگ روی زمین ریخته بروم یک پارچه بیاورم بهتر می شد.

چند روز بعد شیر روی زمین ریخت ما توصیف کردیم و آنها تمیز کردند متوجه شدیم که باید
بیشتر بیاموزیم.

من و هلن متوجه شدیم که کمتر با بچه ها چانه بزنیم گفته ی معروف دکتر هایم به ما تاثیر کرد.

تا جایی که ممکن است باید جمله ها را به یک جمله، یک جمله را به یک کلمه و یک کلمه را با یک حرکت جایگزین کنیم. متوجه شدیم که کمتر حرف بزنیم بیشتر گوشی بدهیم.

روانشناس کودک دکتر هایم جینات مؤلف کتاب رابطه میان والد و فرزند بود او سخنرانی خود را با یک برش آغاز کرد: در زبانی که من برای سخن گفتن با کودکان به کار می برم چه چیز جدیدی وجود دارد؟

همه با تعجب نگاه کردند.

 

نکته مهم سخنرانی

او گفت من از کلماتی که توانایی و شخصیت بچه را قضاوت می کند دوری می کنم.

من از نکاتی مثل احمق و چلفتی و بد و حتی کلمات قشنگ و خوب و عالی دوری می کنم به خاطر اینکه کمکی به کارها نمی کند.

این کلمات راه را برای کودک می بندد من از کلماتی استفاده می کنم که آن چیزی را که حس می کنم توصیف می کند.

چندی پیش دختر بچه ای نقاشی کشید و پرسید: قشنگ است؟

گفتم: من اینجا یک خانه بنفش یک خورشید قرمز یک آسمان آبی می بینم.

دختر گفت: الان یکی دیگه میکشم.

اگر می گفتم خیلی زیباست دیگر چیزی نمی کشید.

کلماتی که ارزیابی می کنند جلوی پیشرفت کودک را می گیرد، کلماتی که توصیف می کند بچه را آزاد می گذارد.
مثلا اگر  شیر و نوشابه روی فرش بریزد نباید او را سرزنش کرد بلکه باید گفت: می بینم که شیر ریخته است و پارچه را به او می دهم تا آن را پاک کند.

این رفتار نباید برای سوء استفاده از انسانها به کار برود در عوض اگر شیوه های انسانی را به آنها بیاموزیم به مراتب والاتر از تعداد محاسن انتزاعی به آنها یاد داده ایم.

ما به بچه می آموزیم که چگونه یک انسان باشد. انسانی که بتواند در زندگی با قدرت و شأن انسانی حرکت کند.

 

تنظیم: مریم دلدار