جشن روز کودک 1400
حال و هوای کوچه پس کوچه های شهر نوروزی نبود.
پیک نمیدانم چندم کرونا تازه رخت بسته بود.
ما هم بی نصیب نمانده بودیم.
ولی گناه بچه ها چی بود؟
تصمیم گرفتیم با همهی دغدغه ها و مشغلهها و مسئولیتهایمان همان تغییری باشیم که میخواهیم و شادی پیمایی کنیم.
قرار شد برنامهمان تلفیقی باشد از آیین های سنتی چهارشنبه سوری و نوروزی.
پس چهارشنبه هجدهم اسفند دور استخر جمع شدیم، روسری و چادر گلگلی سرکردیم، قاشق زنی کردیم، آجیل و گندمک و شکلات گرفتیم از رهگذران و خنده و شادی را پخش کردیم.
بعد دور هم نشستیم، داستان عمو نوروز و ننه سرما را خواندیم.
با آهنگ گیلکی پایکوبی کردیم.
و بچه ها با فراغ بال بزرگترین سفره هفت سین پارچه ای را با اسپری و رنگ انگشتی رنگ کردند.
درمورد نمادهای هفت سین صحبت کردیم.
دوباره خواندیم و دست زدیم و خندیدیم.
و با گرفتن هدایای نوروزی جشنمان را به پایان رساندیم.
امید که سال ۱۴۰۱ برای همهمان پر از خندههای بلند باشد.تا حالا فکر کردین چرا وقتی با یه بچه کوچیک بیرون میرین برای قدم زدن، حتی یک مسیر تکراری، بهتون خوش میگذره و اون مسیر براتون دیگه خسته کننده نیست. چون بچه ها در لحظه زندگی می کنند و تجربه ها رو با همه حواس میچشن و شما رو به این همراهی دعوت می کنند.
روز کودک برای ما آرامشی ها فرصتی شد تا همراه هم ،ساعتی کودکی کنیم و از شادی فرشته ها در کنار هم لذت ببریم. اون هم در زمانی که بسیار ببش از پیش قدر باهم بودن ها رو میدونیم. توی جشن مون، بازی کردیم با موسیقی، قصه گفتیم، خوراکی خوردیم، هدیه دادیم و رنگ زدیم به خاطرات کودکی و یک روز شادکودکانه رو برای مامانا و فرشته ها ثبت کردیم.
روز کودک برای ما آرامشی ها فرصتی شد تا همراه هم ،ساعتی کودکی کنیم و از شادی فرشته ها در کنار هم لذت ببریم. اون هم در زمانی که بسیار ببش از پیش قدر باهم بودن ها رو میدونیم. توی جشن مون، بازی کردیم با موسیقی، قصه گفتیم، خوراکی خوردیم، هدیه دادیم و رنگ زدیم به خاطرات کودکی و یک روز شادکودکانه رو برای مامانا و فرشته ها ثبت کردیم.