۱- وقتی والدین از دادن مسئولیت به کودکان امتناع می ورزند:
امرالدین ور بدی ندارم ولی رفتارشان اعتماد به نفس استقلال و فرزندان را تخریب میکند آن باور دارند که رفتار فرزندان بازتاب شایستگی آنان به عنوان والدین است و با همین طرز تفکر مسئولیت هر عمل فرزندانشان را برعهده میگیرد و به این ترتیب کودکان بی دست و پا وارد می آورند.
والدین می بایست به جای دلسوزی اجازه دهند کودک از تجربیات خود درس بگیرد.
در هر سنی کودکان باید مسئولیت بخشی از کارهای منزل( از همکاری در چیدن میز ناهار یا شام تا خارج کردن لباس شسته شده از ماشین لباسشویی و …) و همچنین کارهای شخصی خود متناسب با سن خود بر عهده بگیرند.
۲- وقتی والدین احترام متقابل را به فرزندان نمی آموزد:
فرق والدین با صدور حکم مواظبت یا دلسوزی زیاد احترام فرزندانشان را متزلزل کردند و همچنین اگر خود را خاک زیر پای فرزندشان کنند، احترام خویش را نقض کردند و در هر دو حالت این والدین از آموزش و فرزندان برای احترام گذاشتن به حقوق دیگران غفلت نموده اند.
والدین باید در آموزش احترام متقابل به فرزند خود سختگیر باشند بدون آنکه آمرانه رفتار نمایند مثلا اگر فرزند و دوستش می خواهند در اتاق توپ بازی کند مادر توپ را میگیرد و میگوید ببینید بچه ها تو بازی در اتاق ممکن است بعضی از وسایل را بشکند؛ شما بهتر است یا بازی دیگری انتخاب کنید یا بروید بیرون توپ بازی کنید. اظهارات آرام مادر بر این حقیقت تاکید دارد که در اتاق چیزی نباید شکسته شود در حالی که حقوق کودکان هم با اجازه دادن به آنها در انتخاب یک بازی مناسب محترم شمرده شده است.
۳- وقتی والدین از تو شدن رفتار خود غفلت می کنند:
پاداش ها در تقویت رفتار مطلوب هم در مورد کودکان و بزرگسالان بسیار موثر است و میتواند شامل بخرم و وصل کردن نوازش کردن بوسیدن تحسین کردن تماس چشمی و توجه باشد بغل کردن یا سخنی محبت آمیز کارهای آسان هستند این بسیار خوب است زیرا کودکان برای تقویت رفتارهای مناسب به پاداشهای فراوان نیاز دارند.
۴- وقتی والدین ناخواسته رفتار خوب را با تنبیه پاسخ میدهند:
به عنوان مثال دختر ۸ ساله میخواد پشت سر زبانها مادرش را غافلگیر کند اما در ناخواسته او را تنبیه میکند مادر وقتی میبیند که دختر سوار شسته به جای پاداش به او می گوید بعد از مدتها در یکی از کارها کمک کردی اما ماهیتابه را رو روی اجاق گاز جا گذاشتی!!
۵- وقتی والدین ناخواسته رفتار بد پاداش می دهند:
به عنوان نمونه، خانواده ای در مسافرت شمال هستند و الان از ساحل برگشته اند و مادر خسته دارد ناهار اماده میکند. پسر۶ ساله میخواهد برای شنا برود. مادر می گوید بعد از ناهار چرتی میزنیم و سپس برای شنا می رویم. پسر قشقرق راه می اندازد. مادر می گوید هر کاری دوست داری بکن فقط سر و صدا راه نیانداز!!
۶- وقتی والدین از جریمه رفتاری کودک به علت بدرفتاری غفلت می کنند:
مثلا برادری که برادرش را می زند نباید به این بهانه پسرها همه دعوا می کنند پس ایرادی ندارد از جریمه کودک امتناع کرد.
و یا کودکی با گریه و لجبازی میخواهد شب دیرتر بخوابد؛ والدین پس از اینکه غر زدن های کودک غیرقابل تحمل شد تسلیم خواسته او می شوند به این ترتیب رفتار بد کودک نه تنها تنبیه تشده بلکه پاداش گرفته؛ پس قطعا باز هم تکرار خواهد شد.
در چنین مواردی بی تفاوتی رفتار مناسبی ست که والدین می تکانند داشته باشند. بی تفاوتی یعنی انگار صدای کودک را نمیشنوند هیچ حالتی در صورت یا بدن و رفتارشان نباید خاکی از ناراحتی عصبانیت یا … باشد. در چنین مواردی بی تفاوتی بسیار دشوار است اما حتما جلوی تکرار رفتار را در آینده می گیرد.
۷- وقتی والدین در مقابل رفتارهای بد کودک در حضور دیگران مدارا می کنند:
می بایست والدین یک نوع انضباط رفتاری را در منزل و بیرون بکار ببرند. در غیراینصورت کودک، این را دستمایه ای برای باج خواهی از والدین قرار می دهد. حتما باید قبل از رفتن به مکان های عمومی مثل فروشگاه، مهمانی و … والدین چگونگی کنار آمدن با بدرفتاری را مشخص کنند و حتما به آن پایبند بمانند.
برای کودکان خردسال باید شرایط راحتی انهه فراهم باشد و وسایل سرگرمی در دسترس باشد و برای کودکان بزرگتر باید قوانین را به کودک گوشزد کرد و در صورت رعایت نشدن آنها، از خرید یا مهمانی منصرف خواهند شد.
۸- وقتی والدین تفاوت استبداد و قاطعیت را نمی دانند:
سختگیری، کنترل کردن کودک مربوط است و قاطعیت، طرز تلقی یک فرد نسبت به تصمیماتش است.
کودکان نیاز به قاطعیت دارند تا با وحود محدودیت ها احساس آرانش کنند تا به خویشتن داری برسند. قاطعیت بددن اقتدار و نفوذ نیازمند تمرین همراه با احترام متقابل است. والدین باید بتوانند تفاوت نیازهای اساسی و هوس های کودک را تشخیص دهند.
۹- وقتی والدین روش تربیتی خود را دائما عوض می کند:
بستگان به ویژه پدربزرگ و مادربزرگها ممکن از روش تربیتی والدین انتقاد کنند. اما والدین باید تمایلاتشان دا با روشی دوستانه در عین حال قاطعانه به دیگران نشان دهند.
۱۰- وقتی والدین بی توجهی را جایگزین محبت می کنند:
به هیچ وجه امکان ندارد کودک از محبت آسیب ببیند. لوس شدن کودک و … ناشی از جایگزینی محبت با چشم پوشی از خطا، انتظارات کم، دادن باج و پاراش بی دلیل و … است.
سالم ترین بزرگسالان، کسانی هستند که در کودکی والدینشان بی قید و شرط به آنها محبت کرده اند.
۱۱- وقتی والدین در امور تربیت تصورات ناخوشایندی دارند:
درراین خانواده ها، مشکلات ساده به سبب عدم پیگیری، به مشکلاتی پیچیده بدل می شوند. به دلیل فضایی پر تنش، فرزندان بیشتر در معرض اسیب های اجتماعی قرار دارند.
منبع:
مهارتهای برای فرزندپروری
نشر: پژواک آرمان